کد مطلب:162995 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:269

تنها برای گریاندن
به پندار بعضی، عاشورا و حماسه حسینی در گریه و ناله خلاصه می شود. به خیالشان اصل اصیل جز گریه نیست و هر چیز دیگری را باید با آن سنجید و بس! هر خبر و حدیثی هر قدر هم صحیح و معتبر باشد، اما نتواند موجب گریه شنوندگان شود، در دیدگاه آنها ارزش ندارد. برخی روضه خوانان و مداحان همیشه با این تصور و پیش ذهن، به سراغ مقاتل و تاریخ می روند كه سوزناك ترین و گریه آورترین سخن یا داستان را به دست آورند. حال اگر هم چیزی اعم از درست و نادرست پیدا كردند، آن قدر به آن شاخه و برگ می دهند كه به كلی از حالت اصلی خارج می سازند. گاهی از یك جمله نیم سطری، یك داستان بلند و از یك روایت كوتاه، ده ها رمان می سازند كه راستی جای شگفتی است!

در اینجا جا دارد نگاهی هر چند گذرا به موضوع گریه داشته باشیم. در اینكه گریه برای امام حسین علیه السلام مطلوب و مستحب مؤكد است، جای تردید نیست.

روایت هایی كه دعوت به گریه می كنند، دو نوع است؛ برخی به صورت مطلق می گوید: مَنْ بَكی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ. [1] و برخی دیگر به صورت مقید می گوید: مَنْ بَكی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام عارِفاً بِحَقِّهِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ؛ [2] .

هر كسی برای امام حسین علیه السلام گریه كند، در حالی كه عارف به حق آن حضرت باشد، بهشت بر او واجب خواهد شد.

پر واضح است كه با وجود مقید، به مطلق با همان صورت اطلاق نمی توان عمل كرد و قیدی كه در مقید ذكر شده است، در مطلق نیز جریان پیدا می كند و مطلق را هم مقید می سازد؛ بویژه اینكه قید «عارِفًا بِحقِّهِ» در موارد دیگر بخصوص درباره زیارت قبر امام حسین علیه السلام با تأكید و در ده ها حدیث وارد شده است. [3] .

و اگر هم این قید «عارِفًا بِحقِّهِ» در متن اخبار نبود باز هم نمی توانستیم بگوییم كه هر كس در شرایط و احوال برای امام حسین علیه السلام گریه كند، حتماً به بهشت خواهد رفت. ولو اینكه آن كس امام حسین علیه السلام را نشناسد و به حق حضرتش عارف و معترف نباشد. به عبارت دیگر قید یاد شده، علاوه بر اینكه دلیل نقلی دارد، دلیل عقلی هم دارد و عاقلانه نیست كه گفته شود كسی كه با امام حسین علیه السلام بیگانه است، فقط به جهت گریه كردن، به بهشت خواهد رفت! و این اصل اساسی را نباید نادیده گرفت كه ارزش هر كاری با معرفت عاملش سنجیده می شود و در قاموس دین، معرفت اصل نخستین و اساسی است؛ همان طوری كه مولا علی علیه السلام می فرماید: أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ [4] و یا در خطاب به كمیل بن زیاد می فرماید: ما مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِیها إِلی مَعْرِفَةٍ؛ [5] هیچ جنبش و اقدامی نیست، مگر اینكه نیازمند معرفت است.

نكته دیگری كه در اینجا بسیار حائز اهمیت است، توضیح راهگشا و بیان بلندی است كه در متن برخی از احادیث مربوط دیده می شود. برای نمونه عنایت به دو حدیث ذیل می تواند كافی باشد؛ امام صادق علیه السلام به فضیل بن یسار(یكی از شاگردانش) فرمود:

آیا دور یكدیگر جمع می شوید و احادیث ما را به یكدیگر نقل می كنید؟ فضیل گفت: آری، فدایت شوم. حضرت فرمود: «دوست دارم كه چنان مجالسی باشد؛ ای فضیل! حق ما را زنده كنید، خدا بیامرزد كسی را كه حق ما را زنده نگه دارد! ای فضیل! هر كس از ما یادی كند یا پیش او از ما یاد شود تا از چشمش به قدر پر پشه ای اشك خارج شود، خدا خطاهای وی را گرچه بیشتر از كف دریا باشد، خواهد بخشید». [6] .

در حدیث دیگری از امام رضاعلیه السلام نقل شده كه فرمود:

هر كس مصائب ما را یاد كند و بگرید، در روز قیامت با ما خواهد بود. و هركس مصائب ما را یاد كند، بگرید و دیگران را بگریاند، در آن روز كه همه چشم ها خواهند گریست، چشمان او نگرید. و هر كس بیشیند در مجلسی كه در آن مجلس حق ما احیاء می شود، دل او در آن هنگام كه همه دل ها می میرند، نخواهد مرد. [7] .

آنكه در این قبیل احادیث، مورد تأكید قرار گرفته احیای ولایت و زنده نگهداشتن حق اهل بیت علیهم السلام است كه هدف از تشكیل مجالس و محافل حسینی را تعیین و تعلیم می كنند و نتیجه، اینكه تنها آن گریه ای مطلوب و مستحب است كه در مسیر احیای ولایت و حق آل بیت علیهم السلام باشد.

تحریف تباكی از حرف های عجیب و غریبی كه پیرامون عزاداری گفته شده، یكی هم آن حرفی است كه از تحریف معنای تباكی سرچشمه گرفته است؛ به این ترتیب كه می گویند:

در لفظ تباكی هم اشاره فرموده كه ترتب ثواب اخروی، موقوف بر گریه حقیقی نیست، بلكه همین كه قاصد گریه است و خود را به صورت گریه كنندگان وامی دارد همان ثواب گریه را دارد. در تمام عبادات، حقیقت مطلوب است، ولی در دعات حسینیه، دائره وسیع است و لعل از این جهت مرحوم شیخ جعفر صاحب خصائص الحسینیه - طاب ثراه - ریاء را در گریه، در عزاداری حضرت امام حسین علیه السلام جایز می دانست. [8] .

به راستی كه باور كردنش بسیار سخت است و اگر این سخن تنها در میان عوام بود و انسان تنها از دهان مردم می شنید، به هیچ وجه باور نمی كرد. اما می بینید كه در كتاب ها هم نوشته شده است و نویسنده نه فقط خود قائل به این قول عجیب و غریب است كه شیخ جعفر شوشتری را نیز هم رأی خود می داند و برای تثبیت تحریف خود، به فتوای وی نیز استناد می جوید و گمان می برد كه كلمه تباكی در حدیث می تواند مبنی و مستند افتاء به تجویز ریا در عزاداری امام حسین علیه السلام باشد!

اگر مرحوم شیخ جعفر نیز چنین فتوای عجیبی داده باشد، بی گمان در بالای منبر و در هنگام روضه خوانی بوده و چنان از گلاب گریه مدهوش بوده كه عشق و عاطفه را بجای شرع و عقل گرفته تا فتوای آنچنانی را داده است و اگر در حال عادی و با تمركز حواس این فتوا را داده باشد، بی گمان منظورش از ریا معنای مصطلح ریا نبود، بلكه معنای لغوی ریا (نشان دادن كار به دیگران) بوده است و البته این احتمال دوم، صحیح تر و به شخصیت علمی شیخ جعفر شوشتری نزدیك تر است.

با آن همه آیات محكم در قرآن مجید و با آن همه روایات صحیح و معتبر در متون اسلامی، كه همگی حاكی از لزوم اخلاص، قبح خودنمایی و گناه ریاست، چگونه می توان چنان سخن سخیفی گفت و ریا را كه در فرهنگ اسلامی شرك خفی خوانده شده است، جایز دانست؟


[1] بيشتر روايات و اخباري كه داراي مضمون فوق هستند، در لؤلؤ و مرجان، ص 8 - 4 نقل شده است.

[2] ر. ك: مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 293؛ شجري، فضل زيارة الحسين عليه السلام، ص 75،72،65 و 78.

[3] مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 342،341،337،306،293،257،184؛ ج 101، ص 350،267،213،42 - 19 و...؛ سيد ابن طاووس، مصباح الزائر، ص261؛ محدث نوري، مستدرك الوسائل، ج 10، ص 250 - 298،233؛ شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 317 - 319.

[4] نهج البلاغه، خطبه اول.

[5] حكيمي، الحياة، ج 1، ص 25، به نقل از ابن شعبه، تحف العقول.

[6] حميري،قرب الاسناد، ص 36، حديث 117؛ شيخ صدوق،ثواب الاعمال،ص101.

[7] دانشيار شوشتري،حول البكاءعلي الامام الحسين عليه السلام،ص111،به نقل از شيخ صدوق، عيون الاخبار الرضاعليه السلام و شيخ طوسي،الامالي؛ اعرجي فحام،احسن الجزاءفي اقامةالعزاء علي سيد الشهداء،ج1،ص152 -165، به نقل از شيخ صدوق، الخصال.

[8] نخجواني، محمّدعلي، دعات الحسينيه، ص 4و5، چاپ بمبئي،1330ق.